تك داستان آموزنده
 
قالب وبلاگ
نويسندگان
لینک دوستان

برای تبادل لینک ابتدا مارا با نام تک داستان آموزنده و با آدرس http://takdastanha.loxblog.com/ لینک کرده و سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





امروز هرچقدر دلها را شاد کنی کسی به تو خورده نمیگیرد
پس شادی بخش باش

 امروز را از دست ندهید...(عکس)

امروز صبح اگر از خواب بیدار شدی و دیدی ستاره ها در آسمان نمی تابند
ناراحت نشو
حتما دارن با تو قایم باشک بازی میکنن
پس با آنها بازی کن
 

امروز هرچقدر بخندی و هرچقدر عاشق باشی از محبت دنیا کم نمیشه
پس بخند و عاشق باش
 

 امروز را از دست ندهید...(عکس)  

امروز هر چقدر نفس بکشی جهان با مشکل کمبود اکسیژن رو به رو نمی شه
پس از اعماق وجودت نفس بکش
 

امروز هرچقدر آرزو کنی چشمه آرزوهات خشک نمی شه
پس آرزو کن
 

امروز هر چقدر خدا را صدا کنی خدا خسته نمی شه
پس صدایش کن
 

 امروز را از دست ندهید...(عکس)  

او منتظر توست
او منتظر آرزوهایت
خنده هایت
گریه هایت
ستاره شمردن هایت و عاشق بودن هایت است
 

امروزت را دریاب
امروز جاودانه است
و
امروز زیباترین روز دنیاست!
چون امروز روزی است که آینده ات را آنطور خواهی ساخت که تا امروز فقط تصورش میکردی...
 

آری، زندگی را آنگونه که دوست داری تصور کن تا آنگونه شود!

 

منبع:kocholo.org


برچسب‌ها:
[ یک شنبه 27 بهمن 1392برچسب:امروز را از دست ندهید,,,, ] [ 19:30 ] [ سجاد آرام ]
اس ام اس های خنده دار (180)

بچه فامیلمون اوقات فراغتشو با کلاس پیانو و تبلتش پرمیکنه
ما بچه بودیم با بالش خونه میساختیم یه ذره نون و آب برمیداشتیم ساعتها میرفتیم اون تو

ﺧﺮﺝ ﻋﺮﻭﺳﯽ ﺭﻭ ﮐﻪ ﻣﺎ ﭘﺴﺮﺍ ﻣﯿﺪﯾﻢ ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ ﻣﯿﮕﻦ "ﻋﺮﻭﺳﯽ”
ﺧﻮﻧﻪ ﺍﻡ ﮐﻪ ﻣﺎ ﭘﺴﺮﺍ ﻣﯿﮕﯿﺮﯾﻢ ﻣﯿﺸﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﯼ "ﻋﺮﻭس”
ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﺑﺪﺗﺮ ﺟﻮﻧﺖ ﺩﺭﻣﯿﺮﻩ ﮐﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﯾﻪ ﻣﺎﺷﯿﻦ
ﻣﯿﺨﺮﯼ ﺍﻭﻧﻢ ﻣﯿﺸﻪ ﻣﺎﺷﯿﻦ "ﻋﺮﻭﺱ”
ﺩﯾﮕﻪ ﺑﺪﺗﺮ ۴ﺭﻭﺯ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﭽﻪ برادرﺕ ﺑﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﺶ ﻣﯿﮕﻪ
ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﺮﯾﻢ ﺧﻮﻧﻪ ﺯﻥ عمو ﺍﯾﻨﺎ !
ﺍﻭﻥ ﻭﻗﺖ ﺩﺧﺘﺮﺍ ﻣﯿﮕﻦ ﺣﻘﺸﻮﻥ ﺿﺎﯾﻊ ﺷﺪﻩ

سال پیش همین موقع ها بود که اواسط بهمن ماه بودیم
امسالم همین موقع هاست و ما اواسط بهمن ماهیم
مطمئن باشید سال بعدم همین موقع ها اواسط بهمن ماهیم
معلوم نیست کی میخواییم به خودمون بیاییم و پیشرفت کنیم


برچسب‌ها:
[ یک شنبه 27 بهمن 1392برچسب:اس ام اس های خنده دار (41), ] [ 19:25 ] [ سجاد آرام ]


برچسب‌ها:
[ پنج شنبه 24 بهمن 1392برچسب:سُلاله در يك سالگي,,,, ] [ 1:53 ] [ سجاد آرام ]

پسر كوچولو گفت: «گاهی وقتها قاشق از دستم می افتد.»
پیرمرد بیچاره گفت: «از دست من هم می افتد.»
پسر كوچولو آهسته گفت: « من گاهی شلوارم را خیس می كنم.»
پیرمرد خندید و گفت: «من هم همینطور»
پسر كوچولو گفت: « من اغلب گریه می كنم»
پیرمرد سر تكان داد: «من هم همین طور»
پسر كوچولو گفت: « از همه بدتر بزرگترها به من توجهی ندارند.»
و گرمای دست چروكیده را احساس كرد: «می فهمم چه می گویی كوچولو، می فهمم.....


برچسب‌ها:
[ چهار شنبه 23 بهمن 1392برچسب:می فهمم,,,, ] [ 23:42 ] [ سجاد آرام ]

 پیرمردی تنها در روستايي زندگی می کرد . او می خواست مزرعه سیب زمینی اش راشخم بزند اما این کار خیلی سختی بود .تنها پسرش که می توانست به او کمک کند در زندان بود پیرمرد نامه ای برای پسرش نوشت و وضعیت را برای او توضیح داد:
پسرعزیزم من حال خوشی ندارم چون امسال نخواهم توانست سیب زمینی بکارم من نمی خواهم این مزرعه را از دست بدهم، چون مادرت همیشه زمان کاشت محصول را دوست داشت. من برای کار مزرعه خیلی پیر شده ام. اگر تو اینجا بودی تمام مشکلات من حل می شد من می دانم که اگر تو اینجا بودی مزرعه را برای من شخم می زدی ...دوستدار تو پدر

پیرمرد این تلگراف را دریافت کرد:
پدر, به خاطر خدا مزرعه را شخم نزن , من آنجا اسلحه پنهان کرده ام
۴ صبح فردا ۱۲ نفر از مأموران Fbi و افسران پلیس محلی دیده شدند , و تمام مزرعه را شخم زدند بدون اینکه اسلحه ای پیدا کنند
پیرمرد بهت زده نامه دیگری به پسرش نوشت و به او گفت که چه اتفاقی افتاده و می خواهد چه کند ؟
پسرش پاسخ داد : پدر برو و سیب زمینی هایت را بکار، این بهترین کاری بود که از اینجا می توانستم برایت انجام بدهم!
هیچ مانعی در دنیا وجود ندارد . اگر شما از اعماق قلبتان تصمیم به انجام کاری بگیرید می توانید آن را انجام بدهید...


برچسب‌ها:
[ پنج شنبه 17 بهمن 1392برچسب:پيرمرد و مزرعه,,,, ] [ 21:10 ] [ سجاد آرام ]

قدیما تا به یه دختر میگفتی: سلام جواب مـیـداد: سلام و کوووفت !اما الان تا به یه دختر میگی : سلام سریع میگه: خـُب اسم بچمونو چی بزاریم ؟؟؟؟


برچسب‌ها:
[ چهار شنبه 9 بهمن 1392برچسب:قدیما,,,, ] [ 21:1 ] [ سجاد آرام ]

تو خونه ما شانس ی بار در خونه آدم رو میزنه…
ولی بد شانسی دستش رو از رو زنگ ور نمیداره…
بدبختی هم که ماشاالله کلید داره هر وقت بخواد رسما میاد تو !


برچسب‌ها:
[ سه شنبه 1 بهمن 1392برچسب:شانس,,,, ] [ 22:1 ] [ سجاد آرام ]

روزی پسری یک چراغ جادو پیدا می کند.
غول چراغ جادو از او می خواهد که یک آرزو کند تا براورده اش کند.
ولی پدر آن پسر فقیر است و مادرش نابینا و خواهرش بچه دار نمی شود.

سوال: پسر چگونه با یک آرزو همه ی مشکلات خانواده اش را حل کند؟ 

توجه: آرزو نباید کلی باشد یعنی آرزو کند که آرزوی همه براورده شود و غیره.
راهنمایی: آرزوی پسر باید اتفاقی باشد که در آینده قرار است رخ دهد.

 

براي ديدن پاسخ به ادامه مطلب رجوع كنيد...


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
[ سه شنبه 1 بهمن 1392برچسب:معمای جالب چراغ جادو !؟ , ] [ 21:44 ] [ سجاد آرام ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ
موضوعات وب
آرشيو مطالب
شهريور 1394
تير 1394 ارديبهشت 1394 فروردين 1394 اسفند 1393 بهمن 1393 آذر 1393 آبان 1393 مهر 1393 شهريور 1393 مرداد 1393 تير 1393 اسفند 1392 بهمن 1392 دی 1392 آذر 1392 آبان 1392 مهر 1392 شهريور 1392 مرداد 1392 تير 1392 خرداد 1392 ارديبهشت 1392 فروردين 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 دی 1391 آذر 1391 آبان 1391 مهر 1391 شهريور 1391 مرداد 1391 تير 1391 خرداد 1391 ارديبهشت 1391 فروردين 1391 اسفند 1390 بهمن 1390 دی 1390 آذر 1390 آبان 1390 مهر 1390 شهريور 1390 تير 1390 خرداد 1390 ارديبهشت 1390 فروردين 1390
امکانات وب

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 36
بازدید ماه : 2302
بازدید کل : 1072095
تعداد مطالب : 1229
تعداد نظرات : 668
تعداد آنلاین : 1


Alternative content