تك داستان آموزنده
 
قالب وبلاگ
نويسندگان
لینک دوستان

برای تبادل لینک ابتدا مارا با نام تک داستان آموزنده و با آدرس http://takdastanha.loxblog.com/ لینک کرده و سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





دکتری برای خواستگاری دختری رفت !+ داستان جالب
 
دکتری برای خواستگاری دختری رفت ولی دختر او را رد کرد و گفت به شرطی قبول میکنم که مادرت به عروسی نیاید.
آن جوان در کار خود ماند و پیش یکی از اساتید خود رفت و با خجالت چنین گفت: در سن یک سالگی پدرم مرد ومادرم برا اینکه خرج زندگیمان را تامین کند در خونه های مردم رخت و لباس میشست
حالا دختری که خیلی دوستش دارم شرط کرده که فقط بدون حضور مادرم حاضر به ازدواج با من است نه فقط این بلکه این گذشته مادرم مرا خجالت زده کرده است به نظرتان چکار کنم
استاد به او گفت:از تو خواسته ای دارم به منزل برو و دست مادرت را بشور، فردا به نزد من بیا و بهت میگم چکار کنی
و جوان به منزل رفت و اینکار را کرد ولی با حوصله دستای مادرش را در حالی که اشک بر روی گونه هایش سرازیر شده بود انجام داد زیرا اولین بار بود که دستان مامانش درحالی که از شدت شستن لباسهای مردم چروک شده وتماما تاول زده و ترک برداشته اند را دید
طوری که وقتی آب را روی دستانش میریخت از درد به لرز میفتاد.
پس از شستن دستان مادرش نتونست تا فردا صبر کند و همون موقع به استاد خود زنگ زد و گفت:
ممنونم که راه درست را بهم نشون دادی من مادرم را به امروزم نمیفروشم چون اون زندگی را برای آینده من تباه کرد . . .
به سلامتی همه مادرا...

برچسب‌ها:
[ چهار شنبه 22 آبان 1392برچسب:دکتری برای خواستگاری دختری رفت !, ] [ 12:58 ] [ سجاد آرام ]
به احترام منفورترین بازیکن جهان (+عکس)

بر روی بدن او تتویی نمی‌بینید، چرا که وی قادر باشد دو بار در سال خون اهدا کند.
الکل مصرف نمی‌کند، چرا که او را به یاد بیماری‌ای می‌اندازد که موجب مرگ پدرش شد.
از یک خانواده فقیر به این مقام رسیده است، خانواده‌ای که زمانی که او تنها 20 سال سن داشت پدر خود را از دست داد.
در سن 19 سالگی در فینال رقابت‌های یورو حضور داشت، و در سن 21 سالگی در مرحله نیمه‌نهایی جام جهانی در میدان بود.
مقادیر بسیاری کمک مادی به فلسطینینان آواره اهدا کرده است، و در حدود 3 میلیون یورو به کشورهای شاخ افریقا که در خطر قحطی قرار دارند، کمک نموده است.
علی‌رغم موارد ذکر شده، از او هنوز به عنوان انسانی خودخواه یاد می‌شود.
از او به عنوان منفورترین بازیکن جهان یاد می‌شود.
چرا؟ ساده است، چون او هیچ‌وقت تسلیم نشد، تا زمانی که به رویای پدرش جامه عمل بپوشانـد و به بهترین بازیکن جهان تبدیل شود.
احترام برای کریستیانو رونالـدو

برچسب‌ها:
[ دو شنبه 20 آبان 1392برچسب:احترام برای کریستیانو رونالـدو, ] [ 2:30 ] [ سجاد آرام ]
جالب‌ترین خصوصیت بشر تناقض است ! 
 
جالب‌ترین خصوصیت بشر تناقض است!
به شدت عجله داریم بزرگ شویم،
و بعد دلمان برای کودکی از دست رفته‌مان تنگ می‌شود.
برای پول در آوردن خودمان را مریض می‌کنیم،
بعد تمام پولمان را خرج می‌کنیم تا دوباره سالم شویم.
طوری زندگی می‌کنیم که انگار هرگز نمی‌میریم،
و طوری می‌میریم که انگار هرگز زندگی نکرده‌ایم...
پائولو کوئلیو

برچسب‌ها:
[ دو شنبه 20 آبان 1392برچسب:جالب‌ترین خصوصیت بشر تناقض است !, ] [ 2:28 ] [ سجاد آرام ]
عکس نوشته های جالب و دیدنی ...(15)
 
عکس نوشته های جالب و دیدنی ...(15)

براي ديدن بقيه عكسها به ادامه مطلب رجوع كنيد...


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
[ سه شنبه 14 آبان 1392برچسب:عکس نوشته های جالب و دیدنی(35), ] [ 1:22 ] [ سجاد آرام ]
به افتخار همه مادر ها (عکس)
 

ازش پرسیدم چند سالته مادر..آهسته گفت آخراشه ..
سلامتی همه مادر ها ان شالله سایه شون همیشه روی سرتون باشه


برچسب‌ها:
[ یک شنبه 12 آبان 1392برچسب:به افتخار همه مادر ها, ] [ 20:49 ] [ سجاد آرام ]

عکس هایی طنز برای شروع یک هفته شاد  

عکس هایی طنز برای شروع یک هفته شاد

براي ديدن بقيه عكسها به ادامه مطلب رجوع كنيد...


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
[ شنبه 11 آبان 1392برچسب:عکس هایی طنزو شاد (34), ] [ 22:29 ] [ سجاد آرام ]
 قرون وسطا و فروش بهشت ! ( داستان جالب و خواندنی )
 
در قرون وسطا کشیشان بهشت را به مردم می‌فروختند و مردم نادان هم با پرداخت هر مقدار پولی قسمتی از بهشت را از آن خود می‌کردند.
فرد دانایی که از این نادانی مردم رنج می‌برد دست به هر عملی زد نتوانست مردم را از انجام این کار احمقانه باز دارد، تا اینکه فکری به سرش زد.
به کلیسا رفت و به کشیش مسئول فروش بهشت گفت: قیمت جهنم چقدر است؟
کشیش تعجب کرد و گفت: جهنم؟!
مرد دانا گفت: بله جهنم.
کشیش بدون هیچ فکری گفت: ۳ سکه
مرد سراسیمه مبلغ را پرداخت کرد و گفت: لطفا سند جهنم را هم بدهید.
کشیش روی کاغذ پاره‌ای نوشت: سند جهنم، مرد با خوشحالی آن را گرفت از کلیسا خارج شد.
سپس به میدان اصلی شهر رفت و فریاد زد: من تمام جهنم را خریدم این هم سند آن است. دیگر لازم نیست بهشت را بخرید چون من هیچ کس را داخل جهنم راه نمی‌دهم!
آن مرد دانا کسی نبود جز مارتین لوتر، موسس طریقتِ پروتستانیسم

برچسب‌ها:
[ شنبه 11 آبان 1392برچسب:قرون وسطا و فروش بهشت ! ( داستان جالب و خواندنی ), ] [ 22:26 ] [ سجاد آرام ]

عکس های خنده دار و طنز اول هفته ! (153)

عکس های خنده دار و طنز اول هفته ! (153)  

    براي ديدن بقيه عكسها به ادامه مطلب رجوع كنيد...


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
[ شنبه 11 آبان 1392برچسب:عکس های خنده دار و طنز(33), ] [ 22:18 ] [ سجاد آرام ]
آشنایی نداشتم که بتوانم در شهر خودم خدمت کنم
 نامه تقسیمم را که دادند فهمیدم که باید بروم سیستان و بلوچستان…
 تنها چیزی که مرا مجاب کرد بروم آینده ای بود که قرار گذاشته بودیم با هم بسازیم
 در حین خدمت بودم که تلفن زدی
 گفتی با کسی آشنا شدی که سرباز نیست …
 تو رفتی..
 آینده ای که رویایش را با تو می دیدم رفت…
 شب در پاسگاه از شدت ناراحتی خوابم نبرد
 صبح که آمد به پاسگاه حمله شد
 ما اسیر شدیم
 به جرم سرباز بودن
 جلو دوربین سرم را بریدند
 قلبم را تو گرفتی
 و سرم را آنها
 فدای سرت
 به جایش جایت امن است و آرام
 حالا با خیال راحت دستش را بگیر
 و در خیابان با او که سرباز نبود قدم بزن
 خیالت راحت
 دیگر سرباز رفت…
 بسوزد پدر سربازی
 که من سرباز بودم
 سرباز وطنم
 ولی اکنون
 نه تن دارم
 نه سر دارم
 و نه تو را
 آری..
 من فقط یک سرباز بودم
 
 روحشون شاد


برچسب‌ها:
[ پنج شنبه 9 آبان 1392برچسب:سرباز وطن ! ( جالب و خواندنی ), ] [ 18:55 ] [ سجاد آرام ]

عکسهای خنده دار از پدر و مادرهای بد و بی مسئولیت 

عکسهای خنده دار از پدر و مادرهای بد و بی مسئولیت

براي ديدن بقيه عكسها به ادامه مطلب رجوع كنيد...


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
[ پنج شنبه 9 آبان 1392برچسب:عکسهای خنده دار از پدر و مادرهای بد و بی مسئولیت, ] [ 18:46 ] [ سجاد آرام ]
حکایت جالب مشکل موش !
 
موشی در خانه صاحب مزرعه تله موش دید به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد ...
همه گفتند: تله موش مشکل توست، به ما ربطی ندارد.
ماری در تله افتاد و زن مزرعه دار را گزید،
از مرغ برایش
سوپ درست کردند،
گوسفند را برای عیادت کنندگان سربریدند،
گاو را برای مراسم ترحیم کشتند
و در این مدت موش از سوراخ دیوار نگاه می کرد و به مشکلی که به
دیگران ربط نداشت فکر می کرد....!!

برچسب‌ها:
[ چهار شنبه 8 آبان 1392برچسب:حکایت جالب مشکل موش !, ] [ 1:6 ] [ سجاد آرام ]

اس ام اس جدید و جوک خنده دار (169)

من اگه انقدی پولدار شم که پول دیه یه نفرُ بتونم تقبل کنم
اولین نفری که بگه پول خوشبختی نمیاره رو می‌کشم دیه شُ میدم

=======جوک های خنده دار=======

امروز پشه هه اومد ازم خدافظی کرد گفت:
حلالمون کن هوا سرد شده داریم میریم از اینجا!

 

براي خواندن بقيه جوكها به ادامه مطلب رجوع كنيد..


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
[ یک شنبه 5 آبان 1392برچسب:اس ام اس جدید و جوک خنده دار (32), ] [ 22:34 ] [ سجاد آرام ]
بزرگ‌ترین حسرت‌های ادم های در حال مرگ !+ عکس
 
یه پرستار استرالیایی بزرگ‌ترین حسرت‌های آدم‌های در حال مرگ رو جمع کرده و پنج حسرت رو که بین بیشتر آدم‌ها مشترک بوده منتشرکرده:

اولین حسرت:
کاش جرات‌اش رو داشتم اون جوری زندگی می‌کردم که می‌خواستم٬ نه اون جوری که دیگران ازم توقع داشتن.
حسرت دوم:
کاش این قدر سخت کار نمی‌کردم.
حسرت سوم:
کاش شجاعت‌اش رو داشتم که احساسات‌ام رو به صدای بلند بگم.
حسرت چهارم:
کاش رابطه‌هام رو با دوستام حفظ می‌کردم.
حسرت پنجم:
کاش شادتر می‌بودم.

برچسب‌ها:
[ شنبه 4 آبان 1392برچسب:بزرگ‌ترین حسرت‌های ادم های در حال مرگ, ] [ 18:5 ] [ سجاد آرام ]
جعفر و جریان سوزناک عاشقی آن (+ عکس)
 
جعفر رضایی متولد ۱۳۵۶ لیسانس اقتصاد از دانشگاه علامه طباطبایی تهران سال ۱۳۸۰ عاشق دختری بنام مریم شد و چون وضع مادی جعفر خوب نبود پدر مریم با ازدواجشان مخالفت کرد...
پنج سال تمام جعفر و مریم برای رسیدن به هم تلاش کردن. سال ۸۵ مریم خود کشی کرد و جعفر دیوانه شد. اکنون دو چشم جعفر کور شده و به هرکی میرسه میگه هفته دیگه عروسیشه همه رو دعوت میکنه !
به افتخار این عـــشــق فقط میشه ســــکــــوتـــ­ــــــــــ کرد...



برچسب‌ها:
[ پنج شنبه 2 آبان 1392برچسب:جعفر و جریان سوزناک عاشقی آن, ] [ 22:56 ] [ سجاد آرام ]

عکس عاشقانه جدید دختر و پسر

قبل از ازدواج
پسر: بالاخره موقعش شد. خیلی انتظار کشیدم.
دختر: می‌خوای از پیشت برم؟
پسر: حتی فکرشم نکن!
دختر: دوسم داری؟
پسر: البته! هر روز بیشتر از دیروز!
دختر: تا حالا بهم خیانت کردی؟
پسر: نه! برای چی می‌پرسی؟
دختر: منو می‌بوسی؟
پسر: معلومه! هر موقع که بتونم.
دختر: منو می‌زنی؟
پسر: دیوونه شدی؟ من همچین آدمی‌ام؟!
دختر: می‌تونم بهت اعتماد کنم؟!
پسر: بله.
دختر: عزیزم!
بعد از ازدواج
کاری نداره! متن رو از پایین به بالا بخون !

 

 


برچسب‌ها:
[ یک شنبه 28 مهر 1392برچسب:رابطه پسران قبل و بعد از ازدواج با دختران!, ] [ 20:7 ] [ سجاد آرام ]

زن گفت: "نگذارشـــون بیرون تا وقتی ماشـــین می آد. باز این لعنتی ها پارش می کنن و بوی گندشـــون کوچـــه
رو ور می داره!".
مـــرد قبل از گـــره زدن پلاستیک روی آشـــغال ها ســـم ریخت و گفـــت:
"دیگه کارشـــون تمومه، فـــردا باید جنازه هاـــشون رو شـــهر داری گوشه و کنار خیابون جمـــع کنه"
و کیسه زبـــاله را بیرون برد..
فـــردا روزنامـــه ها تیـــتر زدند:
"مـــرگ خـــانواده پنج نفره بر اثر مسمومیت ناشـــی از خـــوردن پس مانـــده های غذایی".


برچسب‌ها:
[ پنج شنبه 25 مهر 1392برچسب:فقر,,,, ] [ 1:10 ] [ سجاد آرام ]
هرگز زود قضاوت نكنید ( به افتخار همه دکترهای عزیز )

هرگز كسی را قضاوت نكنید .. چون شما همه چیز را نمیدانید ...
پس از رسیدن یک تماس تلفنی برای یک عمل جراحی اورژانسی، پزشک با عجله راهی بیمارستا...ن شد. او پس از اینکه جواب تلفن را داد، بلافاصله لباسهایش را عوض کرد و مستقیم وارد بخش جراحی شد.
او پدر پسر را دید که در راهرو می رفت و می آمد و منتظر دکتر بود. به محض دیدن دکتر، پدر داد زد: چرا اینقدر طول کشید تا بیایی؟ مگر نمیدانی زندگی پسر من در خطر است؟ مگر تو احساس مسئولیت نداری؟
پزشک لبخندی زد و گفت: "متأسفم، من در بیمارستان نبودم و پس از دریافت تماس تلفنی، هرچه سریعتر خودم را رساندم و اکنون، امیدوارم شما آرام باشید تا من بتوانم کارم را انجام دهم ,,,
پدر با عصبانیت گفت:"آرام باشم؟! اگر پسر خودت همین حالا توی همین اتاق بود آیا تو میتوانستی آرام بگیری؟ اگر پسر خودت همین حالا میمرد چکار میکردی؟
پزشک دوباره لبخندی زد و پاسخ داد: "من جوابی را که در کتاب مقدس انجیل گفته شده میگویم" از خاک آمده ایم و به خاک باز می گردیم ,,, شفادهنده یکی از اسمهای خداوند است ,,, پزشک نمیتواند عمر را افزایش دهد ,,, برو و برای پسرت از خدا شفا بخواه ,,, ما بهترین کارمان را انجام می دهیم به لطف و منت خدا ,,,
پدر زمزمه کرد: (نصیحت کردن دیگران وقتی خودمان در شرایط آنان نیستیم آسان است ),,,
عمل جراحی چند ساعت طول کشید و بعد پزشک از اتاق عمل با خوشحالی بیرون آمد ,,, خدا را شکر! پسر شما نجات پیدا کرد ,,,
و بدون اینکه منتظر جواب پدر شود، با عجله و در حالیکه بیمارستان را ترک می کرد گفت : اگر شما سؤالی دارید، از پرستار بپرسید ,,,
پدر با دیدن پرستاری که چند لحظه پس از ترک پزشک دید گفت: "چرا او اینقدر متکبر است؟ نمی توانست چند دقیقه صبر کند تا من در مورد وضعیت پسرم ازش سؤال کنم؟
پرستار درحالیکه اشک از چشمانش جاری بود پاسخ داد : پسرش دیروز در یک حادثه ی رانندگی مرد ,,, وقتی ما با او برای عمل جراحی پسر تو تماس گرفتیم، او در مراسم تدفین بود ,,, و اکنون که او جان پسر تو را نجات داد با عجله اینجا را ترک کرد تا مراسم خاکسپاری پسرش را به اتمام برساند."


برچسب‌ها:
[ سه شنبه 23 مهر 1392برچسب:هرگز زود قضاوت نكنید ( به افتخار همه دکترهای عزیز ), ] [ 13:16 ] [ سجاد آرام ]

داستان کوتاه از وصیت نامه مرد خسیس !

روزی مرد خسیسی که تمام عمرش را صرف مال اندوزی کرده بود و پول و داریی زیادی جمع کرده بود، قبل از مرگ به زنش گفت:

من می خواهم تمامی اموالم را به آن دنیا ببرم .او از زنش قول گرفت که تمامی پول هایش را به همراهش در تابوت دفن کند.زن نیز قول داد که چنین کند.چند روز بعد مرد خسیس دار فانی را وداع کرد.
زن نیز قول داد که چنین کند. وقتی ماموران کفن و دفن مراسم مخصوص را بجا آوردند و می خواستند تابوت مرد را ببندند و ان را در قبر بگذارند،ناگهان همسرش گفت: صبر کنید.

من باید به وصیت شوهر مرحومم عمل کنم.بگذارید من این صندوق را هم در تابوتش بگذارم.دوستان آن مرحوم که از کار همسرش متعجب شده بودند به او گفتند آیا واقعا حماقت کردی و به وصیت آن مرحوم عمل کردی؟زن گفت: من نمی توانستم بر خلاف قولم عمل کنم.

همسرم از من خواسته بود که تمامی دارایی اش را در تابوتش بگذارم و من نیز چنین کردم.
البته من تمامی دارایی هایش را جمع کردم و وجه آن را در حساب بانکی خودم ذخیره کردم.در مقابل چکی به همان مبلغ در وجه شوهرم نوشتم و آن را در تابوتش گذاشتم، تا اگر توانست آن را وصول کرده و تمامی مبلغ آن را خرج کند !!!


برچسب‌ها:
[ دو شنبه 15 مهر 1392برچسب:داستان کوتاه از وصیت نامه مرد خسیس !, ] [ 1:23 ] [ سجاد آرام ]

آیا مرگ وجود دارد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

براي خواندن اين مطلب جالب به ادامه مطلب رجوع كنيد...


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
[ شنبه 13 مهر 1392برچسب:میگن هر 3 ثانیه یه نفر تو دنیا میمیره!, ] [ 23:40 ] [ سجاد آرام ]

تصاویری از ترول های خنده دار و جدید (25)

تصاویری از ترول های خنده دار و جدید (25)

 

براي ديدن بقيه ترولها به ادامه مطلب رجوع كنيد...


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
[ شنبه 13 مهر 1392برچسب:تصاویری از ترول های خنده دار و جدید (31), ] [ 13:55 ] [ سجاد آرام ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 62 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ
موضوعات وب
آرشيو مطالب
شهريور 1394
تير 1394 ارديبهشت 1394 فروردين 1394 اسفند 1393 بهمن 1393 آذر 1393 آبان 1393 مهر 1393 شهريور 1393 مرداد 1393 تير 1393 اسفند 1392 بهمن 1392 دی 1392 آذر 1392 آبان 1392 مهر 1392 شهريور 1392 مرداد 1392 تير 1392 خرداد 1392 ارديبهشت 1392 فروردين 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 دی 1391 آذر 1391 آبان 1391 مهر 1391 شهريور 1391 مرداد 1391 تير 1391 خرداد 1391 ارديبهشت 1391 فروردين 1391 اسفند 1390 بهمن 1390 دی 1390 آذر 1390 آبان 1390 مهر 1390 شهريور 1390 تير 1390 خرداد 1390 ارديبهشت 1390 فروردين 1390
امکانات وب

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 1229
تعداد نظرات : 668
تعداد آنلاین : 1


Alternative content